2012/05/18

گاهی کلاس تلخ می شود

در کنار همه ی اتفاقات با مزه و شیرینی که توی مدرسه برای معلما میافته؛ اتفاقات تلخ هم هست! ولی تلخ ترین هاشون وقتیه که اولیا فکر میکنن به خاطر شهریه، یا پول کلاس خصوصی ای که میدن، معلم رو خریدن! فقط یه مثال کوچیک براتون میزنم:

توی کلاس خصوصی که درس میدم، ضبط ندارن(توی یه مدرسه برگزار میشه)، در نتیجه تا هفته ی پیش پدر بچه ها لپ تاپش رو میداد و من با اون برای بچه ها سی دی میذاشتم. ظاهراً یه بار دستم گچی بود و به لپ تاپ زدم؛ مادر بچه ها جلسه ی بعدش اومد گفت
  "ببخشید آقامون خیلی رو لپ تاپش حساسه، لطفاً دستتون که گچیه نزنین به لپ تاپ"

خب بیشعور اولاً دستم گچیه به خاطر بچه ی تو گچیه! ثانیاً من ندیدم لپ تاپی به خاطر یه ذره گچ خراب شه!بعدم لپ تاپ ندیده که نیستم! الحمدالله لپ تاپی که دارم حداقل قیمتش 2 میلیونه! ندار هم که نیستم به خاطر چندرغازی که میدی بخوام بیام سر کار (رشته ام هم طوریه که واسه هر پروژه میتونم 3 برابر پولی رو که تو میدی دربیارم)، سر و وضعم  رو هم که داری میبینی، میدونی خونه ام تو بهترین منطقه ی تهرانه! این اداها ینی چی؟؟؟

خلاصه اون روز ما هیچی نگفتیم! دیروز لپ تاپ خودم رو برداشتم بردم! مادره اومد بپرسه لپ تاپ می خوام یا نه دید لپ تاپ آوردم، یکم جا خورد! ولی بعد وسط کلاس بچه کوچیکه برگشت گفت : "خانوم بابام دیگه لپ تاپش رو به شما نمیده، چون موسش اینقدر باهاش کار کردین خراب شده!" برادر بزرگه یهو ماله کشید که : "تقصیر خانوم چیه؟ اون خودش خراب شد، وگرنه دست خانوم که بود داشت کار میکرد!" بچه که از خودش حرف نمیزنه! پدر مادره پرش کردن! باز من چیزی به روم نیاوردم دیروز

تنها دلیلی که دارم میرم سر کلاس عشقم به بچه هاس! دیدین آدم به خاطر عشقش یه سری چیزا رو تحمل میکنه و چیزی نمیگه؟ ولی اینم یه حدی داره!

No comments:

Post a Comment